قـلّـه

معنای زندگی

زهرا راستی:

«مرتضی دل‌بسته‌ بود. ناله‌های شبانه‌اش دردی جانکاه در دل داشت که با هق‌هق گریه می‌آمیخت. سید بارها و بارها برایمان از شهادت گفت؛ از رفتن به سوی نور، پرواز کردن، بی‌دل شدن، سجده‌گاه خویش را با خون، سرخ کردن و راهی بی‌پایان تا اوج هستی انسان گشودن.

به‌یاد دارم که درمورد زندگی و مرگ گفت: «زندگی کردن با مردن معنی می‌یابد، کلید ماجرا در مردن است، نه زندگی کردن» چگونه مردن برایش مهم بود. عاقبت خداوند آرزویش را به سر منزل مقصود رساند.»

-از کتاب همسفر خورشید.

کاش قبرستان‌نشینان عادات سخیف نشویم

زهرا راستی - ولایت شرق:

در وصیت‌نامه‌ی شهید مرتضی آوینی آمده است : «زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند تا در مقتل کربلای عشق، آسان‌تر بریده شوند. و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده‌اند که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد. و مگر نه آنکه خانه تن، راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه روح، آباد شود. و مگر این عاشق بی‌قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کره‌ی زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده‌اند؟ و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم‌هایی فربه و تن‌پرور برمی‌آید؟ ای شهید. ای آنکه بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای، دستی برآر و ما قبرستان‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» * 

فرهنگ مدرن شدن

زهرا راستی:

ما انسان‌های مدرنی هستیم که در جوامع پیشرفته زندگی می‌کنیم. حالا می‌پرسی جوامع پیشرفته چه‌جور جایی‌ست؟ پاسخت روشن است. جامعه‌ای که برای رفت و آمد از هر وسیله‌ی نقلیه‌ای استفاده می‌کند به جز چهارپایان، یعنی مدرن شده است. یعنی علم را به خدمتِ رفاه گرفته است و چند قطعه و پیچ و مهره را چسبانده به اتاقکی آهنی، یک موتور قدرتمند هم خوابانده آن جلو و چهار چرخ، وصله زده به این‌ور و آن‌ور، وسیله‌ای ساخته به نام ماشین. همین ماشین، ما را از خستگیِ راه و پیاده گَز کردن می‌رهاند و به ساعت نکشیده سر از محل کار و خانه‌ی اقوام درمی‌آوریم.

زهرا راستی:

صدای زنگ ساعت را قطع کردم و چشم‌هایم در یک روز زیبای دیگر باز شد. در اتاقی که دیواره‌‌هایش به رنگ آسمان است و چند پروانه روی گل‌های پرده‌‌ی پنجره‌اش خوش آرمیده‌اند. مثل هر صبح، پیش از هر کاری در آینه خود را از نظر گذراندم. جز پُفِ خواب آلودگیِ چشم‌ها دیگر چیزی در چهره‌ام عوض نشده بود. لباس‌های روی مبل را در کمد جا دادم. خرت و پرت‌های کف سالن را در قفسه‌هایشان چیدم. کتریِ آب را گذاشتم جوش بیاید و یک پیمانه چای خشک در قوری ریختم. مقدمات ناهار را فراهم کردم و به سر و روی گلدان‌ها آب پاشیدم. گرد و خاک را از روی میز و جاکفشی و قاب عکس‌ها پاک کردم. دکمه‌ی پیراهنم را دوختم و چای به لب، کتابی در دست گرفتم و رفتم گوشه‌ی دنجِ خانه‌ام. موسیقیِ خوش‌‌آهنگی گذاشتم تا بخواند. رؤیاهای پیری‌ام را در جوانی ورق می‌زدم که صدا اوج گرفت:

گروه خبر - با پایان یافتن موعد ارائه اظهارنامه مالیاتی مشاغل در 31 خرداد ماه مدیرکل امور مالیاتی آذربایجان غربی با صدور پیامی از همراهی مؤدیان مالیاتی ، اصحاب رسانه، رؤسای اتاق های اصناف شهرستان های استان و کارکنان ادارات مالیاتی استان تقدیر و تشکر کرد .

به گزارش خبرنگار ما به نقل از روابط عمومی اداره کل امور مالیاتی آذربایجان غربی، یعقوب مزرعه لی در این پیام تحقق اهداف سازمان امور مالیاتی در تامین درآمد های پاک و پایدار مالیاتی برای کشور در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی و تامین استقلال اقتصادی کشور دانست.

( ﭘﺮده ﻟﻴﻚ اوﻳﻮن )

 . 1 ﺻﺤﻨﻪ 

( ﺻﺤﻨﻪ ﻧﻴﻦ ﺳﺎغ اﻟـﻴـﻨـﺪه ﻳـﺎرﭘـﺎق ﻻري 

ﺗﺆﻛﻮﻟﻤﻮش ﺑﻴﺮ آﻏﺎج وار. آرﺧﺎﺳﻴﻨﺪا اﻳﺴﻪ 

ﺗﺎﺧﺘﺎ ﻗﺎﭘﻲ ﻟﻲ ﻳﻴــﺨﻴﻖ ﺑﻴﺮاﺋﻮ وار. ﺳﻮل اﻟـﻪ 

ﮔﺌﺘﺪﻳﻜﺠﻪ دؤﻳﻮش اﻳﺰﻟﺮي ﮔﺆروﻧـﻮر . آرا 

 - ﺳﻴﺮا ﺑﻴﺮ ﻧﺌﭽﻪ آﻏـﺎج ﻛـﻮﻧـﺪه ﺳـﻲ ده 

ﮔﺆروﻧﻮر. ﺻﺤﻨﻪ ﻧـﻴـﻦ درﻳـﻦ ﻟـﻴـﻴـﻴـﻨـﺪه 

اوﭼﻮروﻟﻤﻮش ﺑﻴﺮ دووار وار . 

داﻟﻴﻨﺪا اﻳﺴﻪ ﻣﺌﺸﻪ ﻟﻴﻚ. ﻛﻮﻟﻚ اﺳﻴﺮ. ﻗـﺎپ 

– ﺑﺎﺟﺎ آﭼﻴﻠﻴﭗ، ﭼـﻴـﺮﭘـﻴـﻠـﻴـﺮ . اﻳـﺘـﻠـﺮﻳـﻦ 

اوﻻﻣﺎﺳﻲ ﻫﺮدن ﺑﻴﺮ اﺋﺸﻴﺪﻳﻠﻴـﺮ . ﻣـﻮﺳـﻴـﻘـﻲ 

ﺳﻴﺰﻳﻢ – ﺳﻴﺰﻳﻢ ﺳﻴﺰﻳﻠﺪاﻳﻴﺮ .

 آز ﺳﻮﻧﺮا ﺻﺤﻨﻪ ﻧﻴﻦ ﺳﻮل اﻟﻴﻨﺪن ﻳﻮرﻏـﻮن 

– آرﻏﻴﻦ ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ ﻻر ﮔـﻮروﻧـﻮر . ﺑـﺎﻻش 

اﻟﻴﻨﺪه ﺳﺎز، ﺻﺤﻨﻪ ﻧﻴﻦ ﺳﺎغ اﻟﻴﻨﺪه داﻳﺎﻧﻴﺐ ، 

اوﻧﻼرا ﺑﺎﺧﻴﺮ. ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ ﻻرﻳﻦ ﺑﻴﺮي داﻳﺎﻧﻴـﺐ 

ﺑﺎﺷﻘﺎﻻرﻳﻨﺎ )

 ﻳﺎراﻟﻲ ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ – ﻛﺆرﭘﻮﻧﻮ آﺷﺴﺎق، دؤرد 

آﻏـﺎج، دؤﻳـﻮش ﻣـﺌــﻴـﺪاﻧـﻴـﻨـﺪان اوزاق 

ﻻﺷﺎردﻳﻖ. ( ﻫﺎﻣﻲ اوﻧﻮن ﮔﻮﺳﺘﺮ دﻳﻲ ﻳـﻮﻧـﻪ 

ﺑﺎﺧﻴﺮ) او اوﺟﺎﻏﻴﻦ ذﻳﺮوﺳﻴﻨـﺪن دوﺷـﻤـﻦ 

آﻳﺎﻗﻼري اﻳﻠﻪ ﺗﺎﭘﺪاﻧـﺎن ﺗـﻮرﭘـﺎﻗـﻼرﻳـﻤـﻴـﺰ 

ﮔﻮروﻧﻮر. ﻳﻮﻟﻮﻣﻮز اوردان ﺗﻮﺗﻮب ﮔﺌﺘﺴـﻪ 

ك، آراز ﭼﺎﻳﻴﻨﺎ ﻳﺌﺘـﻴـﺸـﻪ رﻳـﻚ . اوﻧـﺪان 

ﺳﻮﻧﺮا ...

( ﻳﺎراﻟﻲ ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ ﻗﻬﺮ ﻟﻪ ﻧﻴﺮ. ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ ﻻردان 

ﺑﻴﺮ آﻳﺮﻳﺴﻲ ﺗﺎﻣﺎﺷﺎﭼﻴﻼرا ﻗﺎرﺷﻲ ﮔﻠـﻴـﺐ ، 

ﻛﻮرﭘﻪ ﺳﻴﻨﻲ ﮔﺆﺳﺘﺮﻳﺮ )

ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ ﻗﺎدﻳﻦ - ﺑﺎﻻم، ﻛﻮرﭘﻪ ﺑﺎﻻم ... ﮔـﻮل 

آﭼﻤﺎﻣﻴﺶ ﺳﻮﻻن ﺑﺎﻻم ، ﻣﻨﻲ ﻳﺎﻟﻘﻴﺰ ﻗﻮﻳـﺎن 

ﺑﺎﻻم. اوﻳﺎن. آچ ﮔﺆزوﻧﻮ، آﻏـﻼ . ﺗـﺆك 

ﮔﺆزوﻧﻮن ﻳﺎﺷﻼرﻳﻨﻲ. ﺑﻴﺮ ده ﺳﻨﻪ ﻻي ﻻي 

ﭼﺎﻟﻴﻢ . 

ﻳﺎت ﻋﺆﻣـﺮوﻣﻮن ﭼﻴﭽﮕــﻲ 

ﮔﺌﺠﻪ ﻛﺌﭽﺪي آي ﺑﺎﺗـــﺪي 

ﺳﻦ ﻫﻠــﻪ ده اوﻳﺎﻗﺴـــﺎن 

ﻻﻳﻼم ﺻﺒﺤــــــــﻮ اوﻳﺎﺗﺪي .

ﻳﺎت، ﺟﺎﻧﻴﻢ، ﮔﺆزوم ﻻﻳﻼي !

ﻗﻮرﺑــــــﺎﻧﻴﻦ اؤزوم ﻻﻳﻼي !

( ﻗﺎﭼﻘﻴﻨﻼر ﺻﺤﻨﻪ ﻧﻴﻦ ﺳـﺎغ ﻃـﺮﻓـﻴـﻨـﺪن 

ﭼﻴﺨﻴﺮﻳﻼر. ﺑﺎﻻش اوﻧﻼرﻳﻦ اؤﻧﻮﻧﻮ آﻟـﻤـﺎق 

اﻳﺴﺘﻪ ﻳﻴﺮ. آﻧﺠﺎق ﮔﺌﺪي ﻗﺎﻳﻴﺪﻳﺮ. ﺑـﺎﺷـﻴـﻨـﻲ 

ﺳﺎزﻳﻦ اوﺳﺘﻮﻧﻪ ﻗﻮﻳﻮب آﻏﻼﻳﻴﺮ. ﺑﻴﺮ ﮔﺌـﺪن 

ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ ﻻرا ﺑﺎﺧﻴﺮ، ﺑﻴﺮده ﺑﺎﻻﺷﺎ )

ﻗﺮﻧﻔﻴﻞ - ﺑﺌﻠﻪ ﺑﻴﺮ ﮔـﻮن دن ﻗـﻮرﺧـﻮردوم 

ﺑﺎﻻش. ( ﺑﺎﻻش ﮔﺆز ﻳﺎﺷﻼرﻳﻨﻲ ﮔﻴﺰﻟﻪ دﻳﺮ) 

ﺑﺌﻠﻪ ﺑﻴﺮ دؤﻳﻮش ﻟﺮﻳﻦ ﺳﻮﻧﻮ ﺑﻠﻠﻲ دﻳﺮ ﺑﺎﻻش .

 ﺑﺎﻻش !؟ -

ﻗﺮﻧﻔﻴﻞ - ﮔﺆرورﺳﻮن ... داﻫﺎ ﺣﺴـﺮﺗـﻠـﻲ 

ﺑﺎﺧﻴﺶ ﻻرﻳﻨﻲ ﻳﻮﻟﻼردان آل. اؤﻧﻮﻧـﻪ ﺑـﺎخ 

ﺑﺎﻻش. ﺑﻴﻞ ﻛﻲ ﮔﻨﺞ ﻟﻴﻚ ﮔﻮﻧﻠﺮﻳـﻤـﻴـﺰي 

ﻗﺎرا ﺑﺎﺳﻴﺮ .

ﺑﺎﻻش - ﻗﺮﻧﻔﻴﻞ، ﻋﻤﻴﻢ ﻗﻴﺰي اوﻟﻤﺎﻳﺎﻳـﺪﻳـﻦ، 

ﺳﺌﻮﮔﻲ اﻳﻠﻘﺎر ﻳﻤﻴﺰي ﭘـﻮزوب آﺗـﺎردﻳـﻢ . 

ﻗﻮﺷﻮن ﻗﺎﻧﺎ ﺑﻠﻪ ﻧﻤﻴﺶ ﻗﺎﻳﻴﺪﻳﺮ . ﻗﺎﭼﻘﻴﻦ ﻻر 

دﻳﺪه رﮔﻴﻦ، ﺗﻮرﭘﺎﻗﻼرﻳﻤﻴﺰ دوﺷﻤﻦ اﻟﻴﻨـﺪه . 

آﻣﻤﺎ ... ﺳﻦ ...

 ﻗﺮﻧﻔﻴﻞ - ﻣﻦ ﻧﻪ ﺑﺎﻻش؟ 

 ﺳﺆﻳﻠﻪ، ﻣﻨـﻴـﻢ ﺳـﻮﭼـﻮم ﻧـﺪﻳـﺮ؟ ﺳـﻨـﻲ 

دوﺷﻮﻧﻤﻚ ﻣﻲ؟ 

ﺳﺌﻮﮔﻲ ﻣﻴﺰه، اﻳﻠﻘﺎرﻳﻤﻴﺰا ده ﻳـﺮ وﺋـﺮﻣـﻚ 

ﻣﻲ؟ 

ﺑﺎﻻش – ﻳﺌﺘﺮ ﻗﺮﻧﻔﻴﻞ. ﻧﻪ اوﻟﻮر ﻳﺌﺘﺮ آرﺗﻴﻖ .

آردي وار 

ايوب مختارنژاد سرپرست تيم مياندوآب از مربيگري بهمن عزيزي براي اين تيم خبر داد و از تلاشهاي شبانه روزي مسئولين تربيت بدني تقدير و تشكر كرد. 

گفتني است شهرام جلالي ، هدايت ناصري ، عباس برشه ، داود حنيفي و رحمان عزيزي موفق به كسب رتبه اول شدند و سامان محمدپور و سجاد پوراشرفي هم رتبه هاي دوم را كسب كردند.

اين تيم را بهمن عزيزي و نجف حاجي پور به عنوان مربي و ايوب مختارنژاد به عنوان سرپرست همراهي مي كردند.